مجاورِآقا - پيام‌هاي ارسالي

نزديکه محرمه و بيشتر محبان اهل بيت دلتنگ محرم و امام حسين و روضه هاش هستن و مدام فيد امام حسيني ميزنن.نميدونم چرا امروز تو حرم با همه ي دلتنگيم واسه محرم يهو دلتنگ فاطميه شدم:'(

Sun, 19 Oct 2014 23:08:00 GMT

نزديکه محرمه و بيشتر محبان اهل بيت دلتنگ محرم و امام حسين و روضه هاش هستن و مدام فيد امام حسيني ميزنن.نميدونم چرا امروز تو حرم با همه ي دلتنگيم واسه محرم يهو دلتنگ فاطميه شدم:&apos;(

دوباره فصل غم اومد؛ماه اشک و ماتم اومد؛شهر ما مشکي به تن کرد؛عاشقا محرم اومد...ممنونم مارو خريدي ؛گناهامونو نديدي؛امسالم رام دادي ارباب؛به تنم مشکي پوشيدي؛حال ماديدنيه؛ماه سينه زنيه...

Sun, 02 Nov 2014 10:44:00 GMT

دوباره فصل غم اومد؛ماه اشک و ماتم اومد؛شهر ما مشکي به تن کرد؛عاشقا محرم اومد...ممنونم مارو خريدي ؛گناهامونو نديدي؛امسالم رام دادي ارباب؛به تنم مشکي پوشيدي؛حال ماديدنيه؛ماه سينه زنيه...

وقتي هواي شهرنفس گير مي شود؛ با روضه ي حسيـــــن, نفس تازه مي کنم...

Mon, 20 Oct 2014 19:10:00 GMT

وقتي هواي شهرنفس گير مي شود؛ با روضه ي حسيـــــن, نفس تازه مي کنم...

اي جانِ من هر چند دگر نيمه جاني؛ اما براي رفتنت خيلي جواني... حالا که اينجا من غريبم بار بستي؟! آيا نمي شد بيشتر پيشم بماني؟! بابايِ خاکم التماست مي کنم که؛ بي من مشو اي مادرِآب آسماني... حالا برايِ اينکه من چيزي نبينم... در کوچه خاکِ چادرت را مي تکاني؟! رو از علي ميگيري اما زيرِچادر؛ پنهان نگرددمحرمم,قدِکمانت...

Fri, 14 Mar 2014 23:56:00 GMT

اي جانِ من هر چند دگر نيمه جاني؛ اما براي رفتنت خيلي جواني... حالا که اينجا من غريبم بار بستي؟! آيا نمي شد بيشتر پيشم بماني؟! بابايِ خاکم التماست مي کنم که؛ بي من مشو اي مادرِآب آسماني... حالا برايِ اينکه من چيزي نبينم... در کوچه خاکِ چادرت را مي تکاني؟! رو از علي ميگيري اما زيرِچادر؛ پنهان نگرددمحرمم,قدِکمانت...

روضه ي كرب و بلا از زبان حضرت رضا عليه السلام

Sun, 26 Oct 2014 21:58:00 GMT

روضه ي كرب و بلا از زبان حضرت رضا عليه السلام

بر گوشه هاي مقنعه اش خونِ تازه بود...وقتي به خاک خورد و به سختي سجود کرد...واي مادرممممممممممم

Fri, 14 Mar 2014 23:02:00 GMT

بر گوشه هاي مقنعه اش خونِ تازه بود...وقتي به خاک خورد و به سختي سجود کرد...واي مادرممممممممممم

مــادر … اين روزهــا دلـ ــَ ـم ماننـد پـهــلـــويتــان شده… ميخواهـم دستِ دلـــم را بگـيـرے و دعايـش کنے… آخر ميگـويند دعاے مـــــادر معجزه مي?ـند … آن روز که من هستم و تاريکي قبر ... تو را به نگاههاى التماسانه ى اميرالمومنين (عليه السلام) به فريادم برس...

Tue, 03 Mar 2015 11:29:00 GMT

مــادر … اين روزهــا دلـ ــَ ـم ماننـد پـهــلـــويتــان شده… ميخواهـم دستِ دلـــم را بگـيـرے و دعايـش کنے… آخر ميگـويند دعاے مـــــادر معجزه مي?ـند … آن روز که من هستم و تاريکي قبر ... تو را به نگاههاى التماسانه ى اميرالمومنين (عليه السلام) به فريادم برس...

اينجاکجاست؟ چادرخاکي چه ميکني؟ تنهاترين نشانه ي پاکي چه ميکني؟ اينجا غريبه نيست چرا رو گرفته اي؟ آيا تويي که دست به زانو گرفته اي؟ ديرآمدم ؟ بگو که چه کردندکوچه ها؟ بانوي قدخميده زمين مي خوري چرا؟ اين کودکت چه ديده که زار ميزند؟ ھي دست مشت کرده به ديوار ميزند... زياد بگو:"سلام بر علي" اين روزها کسي در مدينه سلامش نمي کند.

Tue, 03 Mar 2015 07:55:00 GMT

اينجاکجاست؟ چادرخاکي چه ميکني؟ تنهاترين نشانه ي پاکي چه ميکني؟ اينجا غريبه نيست چرا رو گرفته اي؟ آيا تويي که دست به زانو گرفته اي؟ ديرآمدم ؟ بگو که چه کردندکوچه ها؟ بانوي قدخميده زمين مي خوري چرا؟ اين کودکت چه ديده که زار ميزند؟ ھي دست مشت کرده به ديوار ميزند... زياد بگو:"سلام بر علي" اين روزها کسي در مدينه سلامش نمي کند.

علت محروم ماندن ما از نماز شب از منظرآيت الله مجتهدي...

Mon, 17 Feb 2014 19:03:00 GMT

علت محروم ماندن ما از نماز شب از منظرآيت الله مجتهدي...

ارحمني مما لا طاقة لي و لا صبر لي عليه

Tue, 12 Apr 2016 00:05:00 GMT

ارحمني مما لا طاقة لي و لا صبر لي عليه

مردک پست که عمري نمک حيدر خورد نعره زد بر سر مادر به غرورم برخورد ايستادم به نوک پنجه ي پا اما حيف دستش از روي سرم رد شد و بر مادر خورد هرچه کردم سپر درد و بلايش گردم نشد اي واي که سيلي به رخش آخر خورد آه زينب تو نديدي! به خدا من ديدم مادرم خورد به ديوار ولي با سر خورد

Sat, 20 Dec 2014 16:35:00 GMT

مردک پست که عمري نمک حيدر خورد نعره زد بر سر مادر به غرورم برخورد ايستادم به نوک پنجه ي پا اما حيف دستش از روي سرم رد شد و بر مادر خورد هرچه کردم سپر درد و بلايش گردم نشد اي واي که سيلي به رخش آخر خورد آه زينب تو نديدي! به خدا من ديدم مادرم خورد به ديوار ولي با سر خورد

ما هر چه ميكشيم از اين لفظ "مادر" است از "مـا" كه نه.... همه اش پشت آن "در" است نقشى ز گل كشيده به ديـوار كوچـه مان نامرد بي هوا زد و اين بغض خيبر است ياس نبى نشست و زمين خورد بعد از آن ديـدم گـل بهشتـى خـود را كـه پرپـر است فرياد ميزدم كه نزن... مادر من است! ايـن معنـى جـلاله الله و اكبـر است " قدم نـمى رسيـد كـه خود را سپـر كنــم " ديدم به چشم خويش، در آن كوچه محشر است

Fri, 11 Mar 2016 20:11:00 GMT

ما هر چه ميكشيم از اين لفظ "مادر" است از "مـا" كه نه.... همه اش پشت آن "در" است نقشى ز گل كشيده به ديـوار كوچـه مان نامرد بي هوا زد و اين بغض خيبر است ياس نبى نشست و زمين خورد بعد از آن ديـدم گـل بهشتـى خـود را كـه پرپـر است فرياد ميزدم كه نزن... مادر من است! ايـن معنـى جـلاله الله و اكبـر است " قدم نـمى رسيـد كـه خود را سپـر كنــم " ديدم به چشم خويش، در آن كوچه محشر است

شکسته بود درو مادري زمين مي خورد...صداي ناله ي او بين خنده ها گم شد:يا ابتاه...يا رسول الله...واي محسنم...

Sat, 15 Mar 2014 00:46:00 GMT

شکسته بود درو مادري زمين مي خورد...صداي ناله ي او بين خنده ها گم شد:يا ابتاه...يا رسول الله...واي محسنم...

آه از آن زخم که بر سينه ي پيغمبر خورد... واي از آن دست که بر شاخه ي نيلوفر خورد... مادرم کرد پسِ چادرِ خود پنهانم... تا نبينم چه بر آن برگِ گلِ پرپر خورد... ايستادم به نوکِ پنجه ي پا اما حيف... دستش از رويِ سرم رد شد و بر مادر خورد...

Fri, 14 Mar 2014 23:00:00 GMT

آه از آن زخم که بر سينه ي پيغمبر خورد... واي از آن دست که بر شاخه ي نيلوفر خورد... مادرم کرد پسِ چادرِ خود پنهانم... تا نبينم چه بر آن برگِ گلِ پرپر خورد... ايستادم به نوکِ پنجه ي پا اما حيف... دستش از رويِ سرم رد شد و بر مادر خورد...

همه کج رفته اند...حتي ميخ... همه لج کرده اند ...حتي در... دختري داد مي زند بابا... دختري داد مي زند مادر...

Fri, 14 Mar 2014 23:06:00 GMT

همه کج رفته اند...حتي ميخ... همه لج کرده اند ...حتي در... دختري داد مي زند بابا... دختري داد مي زند مادر...